روزنگاری های آسمان

این وبلاگ رو برای دل خودم می نویسم و اینکه شاید در آینده اگر عمری باقی بود، برگردم گاهی گذشته ها و حس و حال این روزها رو دوباره مرور کنم...

روزنگاری های آسمان

این وبلاگ رو برای دل خودم می نویسم و اینکه شاید در آینده اگر عمری باقی بود، برگردم گاهی گذشته ها و حس و حال این روزها رو دوباره مرور کنم...

من که حرفی ندارم برو !

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

پارک جمشیدیه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

از گذشته (1392)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

رویای شبانه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

بعد از 110 بار تلاش

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دل مجنون

در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کآتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول می کردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بی خویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر را
استن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود لطف چاره گر
شمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست یک سر سوی تو
دوسرم چون شانه کردی عاقبت
دانه ای بیچاره بودم زیر خاک
دانه را دردانه کردی عاقبت
دانه را باغ و بستان ساختی
خاک را کاشانه کردی عاقبت
ای دل مجنون و از مجنون بتر
مردی و مردانه کردی عاقبت
کاسه سر از تو پر از تو تهی
کاسه را پیمانه کردی عاقبت
جان جانداران سرکش را به علم
عاشق جانانه کردی عاقبت
شمس تبریزی که مر هر ذره را
             روشن و فرزانه کردی عاقبت

شمس تبریزی 

هیچ یک سخن نگفتند... نه میزبان ... نه میهمان ... و نه گل های داودی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

گل ریزان

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

هر دمم زین بستگی راه فراری آرزوست

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

اینم از زادروز امسال

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

Blockchain

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

28 فروردین ۹۱

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

از 92

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

مبارزه با کووید 19

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

رویاها

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

کافه کوتاه و پاپ

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عدد چهل

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دوراهی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

درهای بسته

- رنج زیستن آنقدر وجودی و عمیق است که درمان ندارد و التیام دارد. 

- انسان خواستن مدام است، ماشین دایم تولید میل است و وقتی می رسی خسته می شوی و ملال است و وقتی نمی رسی این فاصله رنج تولید می کند. و دوباره اراده جدید برای میل دیگر ... 

- میل کم و ملال کم، کنترل این رنج است. 

- فاصله بین (امیدهای ذهنی و چیزهایی که می خواهم) و واقعیت های عینی را معنا می تواند پر کند. اگر رنج تو معنایی داشته باشد می توانی بسازی. 

- دنیا آنقدر که می گویند جای زیبایی نیست ولی ارزش زیستن دارد. ارزش جنگیدن دارد (جنگجوی اندوهگین). جای زیبایی نیست ولی باید ادامه بدهیم. اگر ادامه ندهیم دیگر چیزی نداریم. 

- انقدر به درهای بسته خیره نشویم و بپذیریم که بسته است و به دنبال درهای باز اطرافمان بگردیم. گاهی آنقدر به در بسته نگاه می کنیم که یادمان می رود درهای دیگر را پیدا کنیم. همه امکاناتمان را ببینیم. 

این "در"  دیگر بسته اس، آیا "در " دیگری وجود دارد ؟ و اگر در بازی وجود ندارد همین جا چه امکاناتی هست ؟؟ 

- رنج هایی که می تواند عوضش کند. رنج سوگ واری (نمی توانی عوض کنی و باید بپذیری). رنج های بلاتکلیف (نمی دانی چکار کنی بجنگی یا بپذیری)، رنج دسته سوم را باید از بین ببری یا در دسته اول یا در دسته دوم بگذاری. اگر بپذیریم نمی توانیم عوض کنیم، انرژی عاطفی زیادی از ما آزاد می شود. 

- تفکیک رنج ها باعث می شود که بفهمیم که چه کارهایی می توانیم بکنیم و امید واقعی تولید می کند. 

14 روز

دو هفته از قهر و سکوت می گذرد. حرفی ندارم که بگویم. توان بیهودگی را نداشتم. اینطور متمرکز ترم. خسته شده ام. 

  تنها بند هم اگر خدا بخواهد دارد خوب پیش می رود.