روزنگاری های آسمان

این وبلاگ رو برای دل خودم می نویسم و اینکه شاید در آینده اگر عمری باقی بود، برگردم گاهی گذشته ها و حس و حال این روزها رو دوباره مرور کنم...

روزنگاری های آسمان

این وبلاگ رو برای دل خودم می نویسم و اینکه شاید در آینده اگر عمری باقی بود، برگردم گاهی گذشته ها و حس و حال این روزها رو دوباره مرور کنم...

درهای بسته

- رنج زیستن آنقدر وجودی و عمیق است که درمان ندارد و التیام دارد. 

- انسان خواستن مدام است، ماشین دایم تولید میل است و وقتی می رسی خسته می شوی و ملال است و وقتی نمی رسی این فاصله رنج تولید می کند. و دوباره اراده جدید برای میل دیگر ... 

- میل کم و ملال کم، کنترل این رنج است. 

- فاصله بین (امیدهای ذهنی و چیزهایی که می خواهم) و واقعیت های عینی را معنا می تواند پر کند. اگر رنج تو معنایی داشته باشد می توانی بسازی. 

- دنیا آنقدر که می گویند جای زیبایی نیست ولی ارزش زیستن دارد. ارزش جنگیدن دارد (جنگجوی اندوهگین). جای زیبایی نیست ولی باید ادامه بدهیم. اگر ادامه ندهیم دیگر چیزی نداریم. 

- انقدر به درهای بسته خیره نشویم و بپذیریم که بسته است و به دنبال درهای باز اطرافمان بگردیم. گاهی آنقدر به در بسته نگاه می کنیم که یادمان می رود درهای دیگر را پیدا کنیم. همه امکاناتمان را ببینیم. 

این "در"  دیگر بسته اس، آیا "در " دیگری وجود دارد ؟ و اگر در بازی وجود ندارد همین جا چه امکاناتی هست ؟؟ 

- رنج هایی که می تواند عوضش کند. رنج سوگ واری (نمی توانی عوض کنی و باید بپذیری). رنج های بلاتکلیف (نمی دانی چکار کنی بجنگی یا بپذیری)، رنج دسته سوم را باید از بین ببری یا در دسته اول یا در دسته دوم بگذاری. اگر بپذیریم نمی توانیم عوض کنیم، انرژی عاطفی زیادی از ما آزاد می شود. 

- تفکیک رنج ها باعث می شود که بفهمیم که چه کارهایی می توانیم بکنیم و امید واقعی تولید می کند. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.